درود : سلام خانم ۵۱ ساله هستم
من ۳ سال پیش از شوهرم حرکاتی شبیه خیانت میدیدم وهر چی بیشتر دقت میکردم بیشتر مطمئن میشدم خیلی سعی کردم واقعیتو پیدا کنم ولی دستم به هیجا بند نبود ۳سال زجر کشیدم تو تنهایی خودم خیلی گریه میکردم تو این ۳سال همه ی کاراش تابلو بود بعد هر وقت ازش ی حرکت شک دار میدیدم دلیلای بیخود میاورد که تابلو بود دروغ میگه اخه من مرد خودم میشناختم تغییرایی که کرده بود به همچین ادمی نمیخورد واهل چنین تغییرهایی نبود والان ی چند ماهی تمام تغییراتش پاک شده ادم سابق شده مثل روز روشن که دیگه از اون کارها نمیکنه ولی من بیشتر موقعها تمام کارهایی که به روزم اورد تو ی سرم میچرخه وازش سرد شدم واین خلاصه ی این ۳ سال بود، درد دلم خیلی زیاده بعد ازاون ۳سال حالا من همه چیم تغییر کرده دیگه برای هیچ کاری اراده وروحیه ای ندارم شما بگین من چه کنم
پاسخ کاربر :
فكر كن يه دوره سرما خوردگى داشته و از يه دستمال كاغذى استفاده كرده و انداخته دور زندگيت را خراب نكن يه شانس ديگه به زندگيت بده
حالا که دیگه اون روزا تموم شده به خاطر آرامش خودت بهتره سخت نگیری و فراموش کنی
نه فراموش نمیشه فقط میتونی بی تفاوت شی وقلبت دیگه مثل قبل نمیشه
سه سال راهو گم کرده حالا عقل اومده به سراغش شما هم بخوای تلافی کنی هردوتون نابود میشین زندگیتون جهنم میشه و حبس اجباری پس گذشت کن به احترام کانون خانواده و بچهاتون بذار اون عذاب وجدان دروغ و خیانتو تنها تحمل کنه بسشه موفق
من بودم دهنش رو اول سرویس میکردم بعد با پول مهریه میرفتم عشق و حال بعدم خونه ننم🤣
ی نفرکه تونسته یه کاری بکنه بازم میتونه بنظرمن بهتره براش محدودیت بیزای تانتونه ازچهارچوب خارج بشه
مثلا کارا یارفتارایی یالذت هایی که باشمادوس داره البته بایدخودتون هم تغیراتی درخودتون ایجادکنید که بهتردیده بشیدوبه چشم بیایین
