درود : در زبان فارسی چند نوع نشانۀ «را» وجود دارد؟
پاسخ کاربر :
.«را»ی نشانۀ مفعولی 2.نشانۀ حرف اضافه 3.فکّ اضافه 4.نهاد 5. مالکیت
درود : برای «را»ی نشانۀ مفعول مثال بزنید.
مهدی تحصیلاتش را به پایان رساند.
درود : برای «را»ی حرف اضافه مثال بزنید.
هدیه ها میداد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را
یعنی: به هر درویش
درود : برای «را»ی فکّ اضافه مثال بزنید.
محرم این هوش جز بی هوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست
یعنی: مشتری زبان جز گوش نیست.
- نکته: مضافٌ الیه از حالت اضافی شدن بر مضاف خارج میشود و حرف «را» در این جمله قرار میگرفت.
درود : برای «را»ی نهاد مثال بزنید.
دویم گفتم همانا او را تصوّر شود که مرا در فضل، مرتبهای است زیادت.
چنان بُد که ضحّاک را روز و شب به نام فریدون گشادی دو لب
برای «را»ی مالکیت مثال بزنید.
نداند که ما را سر جنگ نیست وگر نه مجال سخن تنگ نیست
«را»ی مالکیت: نداند که ما سر جنگ نداریم.(سر: مفعول) «را»ی مالکیت، نهادی هم هست.
نکته: این حرف در جمله هایی میآید که نهاد، مالکیت چیزی را بر عهده دارد.
چند بیت شعر را به لحاظ نوع حرف «را» بررسی نمایید.
تا تو را حالی نباشد همچو ما حال ما باشد تو را افسانه پیش
«را»ی فکّ اضافه: تا تو حالی همچو ما نداشته باشی، حال ما پیش تو افسانه است.
پشت دو تای فلک، راست شد از خرّمی تا چو تو فرزند زاد، مادر ایّام را
«را»ی نهاد: تا مادر ایّام فرزندی مانند تو زاد.
یکی را تب آمد ز صاحبدلان کسی گفت شَکَّر بخواه از فلان
«را»ی نهاد: یکی از صاحب دلان دچار تب شد
بیا تا در این شیوه چالش کنیم سر خصم (دشمن) را سنگ بالش کنیم
«را»ی فکّ اضافه: بالش سر خصم را سنگ کنیم.
شتابان کرد شیرین بارگی را به تلخی داد جان یکبارگی را
«را»ی حرف اضافه: به یکبارگی
چون نبود آن مرد عاشق، مرد کار کرد او را شهر رفتن اختیار
«را»ی زاید: او تصمیم گرفت به شهر برود.
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوارِ زندگی را زین گونه یادگــــــاران
«را»ی حرف اضافه: بر دیوار زندگی