درود : شاخص در گروه اسمی چیست؟
پاسخ کاربر :
شاخص ها: عناوین و القابی هستند که بدون هیچ نشانه یا نقش نمایی، بدون فاصله در کنار اسم قرار می گیرند. (مانند: آقا، حضرت، دکتر، استاد، کربلایی، سرکار، عمو…)
برای شاخص در جمله مثال بزنید.
درود : آیا شاخصها همیشه وابستۀ پیشین هستند؟ با ذکر مثال ثابت کنید.
خیر، شاخص ها گاه پس از هسته می آیند که در این صورت نقش وابستۀ پسین دارند.
مثال:
احمد آقا به مزرعه رفت.
درود : آیا عناوین و القاب همیشه نقش شاخص دارند؟
بله چنانچه واژهای یاد شده به عنوان عناوین و القاب در کنار اسم به کار روند شاخص هستند امّا
چنانچه به صورت اسم به کار روند دیگر شاخص نیستند و نقش های دیگری می پذیرند؛ مثال:
دکترِ اعصاب آمد: هسته برادر حاجآقا را دیدم: مضافٌالیه
درود : آیا هر گروه اسمی حتماً یک شاخص میپذیرد؟
خیر، گاهی شاخص ها بیش تر از یک مورد ذکر می شوند؛ مثال:
حکیم حاج ملّا هادی سبزواری صاحب کتاب شرح اسرار است: حکیم: شاخص / حاج: شاخص / ملّا: شاخص
درود : چگونه در جمله، گروه اسمی را پیدا کنیم؟ به عبارت دیگر، روش تشخیص گروههای اسمی در جمله چگونه است؟
در هر جمله، به تعداد اسمهای مستقل گروه اسمی داریم؛ مثلاً در جملۀ:
من زیر آن درخت بیمیوه، مردی را دیدم.
اسمهای مستقل عبارتاند از: «من، درخت، مرد» که اوّلی وابستهای ندارد و دوّمی و سوّمی وابستههایی پذیرفته است. پس در جملۀ ذکر شده سه گروه اسمی وجود دارد.
چند جمله را به لحاظ گروه اسمی بررسی کنید.
سرخی سیب ها هوس آدمی را زنده می کرد.
سرخی: هسته؛ سیب: مضافٌ الیه؛ ها: نشانۀ جمع / هوس: هسته؛ آدمی: مضافٌ الیه / زنده: هسته
حکیم ملّا هادی سبزواری فیلسوفی مشهور است.
حکیم: شاخص؛ ملّا: شاخص؛ هادی: هسته؛ سبزواری: صفت بیانی نسبی / فیلسوف: هسته؛ «ی»: نشانۀ نکره؛ مشهور: صفت بیانی ساده
او آشغال های نسوخته را جمع آوری نمود.
آشغال: هسته؛ ها: نشانۀ جمع؛ نسوخته: صفت بیانی مفعولی
این همه مال و ثروت از بهر چه؟ این همه به چه کار آید؟
این: صفت اشاره؛ همه: صفت مبهم؛ مال و ثروت: هسته / این: صفت اشاره؛ همه: هسته
اینان را که میبینی، همگی از حضرت شیخ سعدی تقلید کردهاند.
این: هسته؛ ان: نشانۀ جمع / حضرت: شاخص؛ شیخ: شاخص؛ سعدی: هسته
بیشتر کسانی که به مدرسه نیامدند، بیمار بودند.
بیشتر: صفت مبهم / کس: هسته / «ان»: نشانۀ جمع / «ی»: نشانۀ نکره
در ایران باستان، چنین آداب و رسومی وجود داشت.
ایران: هسته / باستان: صفت بیانی