درود : میشه بفرمایید فعل های مجهول چه فعل هایی هستند و برای فعل مجهول مثال بزنید ممنون میشم
پاسخ کاربر :
فعلی که فاعل آن معلوم نباشد را «مجهول» میگویند.
فعل معلوم را تعریف کنید.
فعلی که فاعل آن معلوم باشد را «معلوم» میگویند.
برای فعل معلوم مثال بزنید.
علی غذایش را خورد.
برای فعل مجهول مثال بزنید.
غذا خورده شد.
در این جمله ما نمیدانیم که «غذا» توسّط چه کسی خورده شده است؟ و نهاد را نمیشناسیم.
فعل مجهول در طی سه مرحله ساخته میشود. اکنون طبق مثال زیر، به مراحل ذکر شده توجّه نمایید:
«محمد نامه را نوشت.»
- نهاد جملۀ معلوم را از جمله حذف میکنیم. (نامه را نوشت.)
- مفعول جمله را در جایگاه نهاد میآوریم. (نامه نوشت.)
- فعل جمله را به شکل«بن ماضی+ه/ــه»درمیآوریم؛ سپس از از فعل کمکی«شدن»، فعلی متناسب با شناسه و زمان اصلی فعل میآوریم. (نامه نوشته شد.)
فعل مجهول در متون تاریخی و کهن زبان فارسی چگونه ساخته میشود و چه تفاوتی با شکل امروزی آن دارد؟
امروزه فعل مجهول با فعل کمکی «شدن» ساخته میشود امّا در گذشته با فعلهای دیگری، مانند «آمدن» و «گشتن» ساخته میشد. مثال:
نامه نوشته شد. سبک تاریخی: نامه نوشته آمد.
برای فعل معلوم و مجهول در شکلهای مختلف در جمله مثال بزنید.
ماضی ساده:
الف.مهدی، برادرش علی را به مدرسه برد.(فعل معلوم) ب.علی به مدرسه برده شد.(فعل مجهول)
ماضی استمراری:
الف.رضا غذا را می خورد.(فعل معلوم) ب.غذا خورده می شد.(فعل مجهول)
ماضی بعید:
الف.مریم شام را آماده کرده بود.(فعل معلوم) ب.شام آماده شده بود.(فعل مجهول)
ماضی التزامی:
الف.اگر کاغذها را سوزانده باشی، ورقی برای نوشتن نداریم.(فعل معلوم) ب.اگر کاغذها سوازنده شده باشند، ورقی برای نوشتن نداریم.(فعل مجهول)
ماضی نقلی:
الف.مهدی، داروهایش را استفاده کرده است.(فعل معلوم) ب.داروها استفاده شده اند.(فعل مجهول)
مضارع اخباری:
الف.من لباس های خود را می شویم.(فعل معلوم) ب.لباس ها شسته می شوند.(فعل مجهول)
مضارع التزامی:
الف.علی می خواهد کتاب هایش را بسوزاند.(فعل معلوم) ب.کتاب ها می خواهند سوازنده شوند.(فعل مجهول)
الف.اگر علی درس هایش را بخواند، موفّقیت را بدست می آورد.(فعل معلوم) ب.اگر درس ها خوانده شوند، موفّقیت بدست آورده می شود.(فعل مجهول)
آینده:
الف.سعید دیوان حافظ را خواهد خرید.(فعل معلوم) ب.دیوان حافظ خریده خواهد شد.(فعل مجهول)
شکل معلوم و مجهول چند فعل را بررسی کنید.
فعل معلوم | فعل مجهول | بن مضارع |
خواند | خوانده شد | خوان |
مینوشت | نوشته میشد | نویس |
پخته بود | پخته شدهبود | پز |
دیده باشم | دیده شدهباشم | بین |
شکسته ای | شکسته شدهای | شکن |
میبینم | دیده میشوم | بین |
بیندازم | انداخته میشوم | انداز |
خواهیدگرفت | گرفته خواهید شد | گیر |