درود : خانمی 34ساله هستم،شش سال هست که ازدواج کردم،تواین شش سال شوهرم ازم رابطه نخواسته،حتی ده بارم رابطه نداشتیم،دوماهه اومدم خونه بابام ،اخلاقش خیلی خوبه،بردمش دکتر ،دکتر گفته افسردگی شدید شدید داره که با دارو هم درمان نمیشه، بنظرتون چکار کنم
پاسخ کاربر :
دوست عزیز میتونی از این نیاز چشم پوشی کنی؟ کار تقریبا کار محالیه، شاید بگی تلاش میکنم که بیخیال نیازم شم اما این بیخیالی تورو هم تبدیل میکنه به یه ادم زود رنج و کم طاقت تو امور زندگیت، اینقد که یه موضوع بی اهمیت بهم ریختت میکنه و به مرور داغون میشی
حالا باید خودت انتخاب کنی که بخاطر خوش اخلاقیش باهاش زندگی کنی یاهم به خاطر نیازت ترکش کنی
که اینم گفته باشم این نیاز یه اصل زندگیه،برای بقای زندگی لازمه همین طور که اسمش مشخصه (نزدیکی)نزدیکی و صمیمیت میاره و نبودش باعث فاصله و کم کم فراموش شدن میشه
ولی یه موضوعی که هست اینه که مگه میشه راهی برای درمان افسردگی نباشه حالا که خودش همکاری میکنه واسه درمان،از دکتر دیگه ای کمک بگیر
امیدوارم که مشکلتون حل شه
خودش بود زن می گرفت اکثر مردا بهشون بگی چرا ازدواج کردی یا خیانت میگن زنم سرد مزاجی ما رو راضی نمی کنه اما اگر بخوای از نیازت بخاطر انسانیت بگذری و بتونی و برات مهم نباشه ادامه بده اما در غیر اینصورت بی فایده اس
سلام عزيزم. چرا بعد شش سال به فكر افتادى ؟ اگه واقعا از افسردگيه بايد شما لااقل در سال دوم متوجه ميشدى و اقدام ميكردى فكر كنم فرزندى ندارى و اين جاى شكر داره شما سال را ساختى ماه هم بساز و فرصتى به زندگيتون بده و درمان را شروع كنين حتما با مشاور تماس بگير و كمك بخواهيد افسردگى قابل درمانه . اگه توى شش ماه تغييراتى ديدى كه عاليه در غير اينصورت بهتره زندگيت را هدر ندى
پیاز سرخ کرده بده بخوره.
تو درخواست رابطه بده ،مرده کلی هم خوشحال میشه و بخودش افتخار میکنه که زنم بهم درخواست میده
زندگی در زناشویی خلاصه نمیشه اگه همو دوست دارین با هم بمونید
بنظر من طلسمی دعایی چیزی داره چون یکی از اشنایان اینحوری بود براش قربانی زدند خوب شد