درود : آرایه کنایه چیست ؟ با ذکر مثال توضیح دهید :
پاسخ کاربر :
هر گاه همنشینی کلمات در یک عبارت به گونهای باشد که از آن عبارت، معنایی به جز معنای ظاهری دریافت شود، آرایۀ «کنایه» ساخته میشود.(بعضی نیز آن را «پوشیده سخن گفتن» تعریف کردهاند.)
دست کسی را گرفتن: به کسی کمک کردن / کسی را به زمین زدن: کسی را شکست روحی دادن / پشت دست خود را داغ کردن: از انجام کاری توبه کاردن / زر افشانی کردن: بخشندگی و سخاوت به خرج دادن
برای آرایۀ کنایه چند مثال همراه با توضیح بنویسید.
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد؟ اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
روی سرخ داشتن: کنایه از افسردگی یا شرمندگی- روی زرد شدن: کنایه از شاد شدن یا ارزشمندی
جگر سنگ به نومیدی من میسوزد آب حیوانم و از ریگ روان تشنهترم
جگر سنگ به حال کسی سوختن: کنایه از بدبختی شدید کسی
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست ؟
پای کسی بسته نبودن: کنایه از آزاد بودن، یا به اصطلاح «راه باز و جادّه دراز بودن»
از آن آلوده دامانیم در عشق که خون دل به دامان است ما را
آلوده دامان بودن: کنایه از گناهکار بودن- خون دل به دامان داشتن: کنایه از غصۀ فراوان داشتن
چنین است رسم سرای درشت گهی پشت بر زین و گهی زین به پشت
پشت بر زین بودن: سرور و سربلند بودن- زین به پشت بودن: سرافکنده و شکست خورده بودن
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
رخت بستن: کنایه از کوچ کردن
اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
پای در دامن آوردن: کنایه از فروتنی کردن/ سر از آسمان گذراندن: کنایه از به عظمت رسیدن